۱۳۸۹ تیر ۹, چهارشنبه

باز هم تفرقه

جای بسی تاسف است که بجای پرداختن به موضوعات مهمتری که پیش پای جنبش است مدام درگیر گفته های جنابان مهاجرانی و کدیور و احتمالا در آینده سروش و عبدالعلی بازرگان و اشکوری و... میشویم. از آنطرف یکی پیدا میشه و بحثهای کهنه در مورد محمد و قرآن و اسلام و در نهایت خدا را بخورد جماعتی بیسواد میدهد که اینها هم برایش کف بزنند و واژۀ استاد را بی محابا بخوردش بدهند، که چه واژۀ یتیمی است این استاد! نمیدانم درد اینان از کجاست که هر آنچه بوی مذهب میدهد این جماعت را از خود بیخود میکند. اگر از جمهوری اسلامی است، که بعید میدانم، که بیشترین قربانی را همین مذهبی ها در مبارزه با آن داده اند و اگر سوزش بخاطر سرنگونی رژیم گذشته است که رک و راست اصل مطلب را بگویند و بیخود سنگ دمکراسی خواهی به سینه نزنند که با هیچ سریشمی نمیتوانند پهلوی ها را با دمکراسی جمع ببندند. بهرحال از اصل مطلب دور نشوم و آن اینکه مردم ایران در یک کلام خواهان دمکراسی هستند و تا آنجا که تجربه کرده اند جمهوری اسلامی، رژیمی نیست که توان آن را داشته باشد که در این وادی قدم بگذارد و چنانچه کسی بخواهد جنبش سبز را به هر عنوانی برای خود و گروه همفکرش قبضه کند جز اینکه آب به آسیب خامنه ای بریزد کار دیگری نمیکند، حال میخواهد این گروه مذهبی باشد و یا غیر مذهبی و یا ضد مذهبی، هر چه باشد از مرحله پرت است چرا که جنبش سبز با همۀ گوناگونیش خواهان آزادی و دمکراسی است لذا بجای پرداختن به این بحثهای صد من یک غاز در خارج از کشور به نیاز مردم در داخل پاسخ دهیم که خواهان اتحاد هستند. تفرقه در اپوزیسیون دقیقا همان چیزی است که توانسته این رژیم را تا کنون حفظ کند اگر نمیخواهیم تجربۀ سالهای نخستین انقلاب را تکرار کنیم دست از بحثهای کودکانۀ دشمن شاد کن برداریم و در راستای نیاز های واقعی مردم حرکت کنیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر