۱۳۹۱ تیر ۲, جمعه

لومپنيسم و روشنفكران ايرانى

من در جائى گفته ام كه متاسفانه عده اى لومپنيسم را با روشنفكرى اشتباه گرفته اند و بدتر از آن لومپنيسم است با چاشنى لودگى. اينان فكر ميكنند جامعه ايرانى همان اندك كاربران بالاترين و سايتهاى مشابه هستند كه بيشترشان در خارج از كشور نشسته اند و از مزاياى آزادى استفاده ميكنند، بدون انكه درك درستى از آزادى داشته باشند. اينان آزادى را ترجمه ً آزادى براى من ً ميكنند و غافلند از آنكه حتى در آزادترين جوامع نيز هتك حرمت اديان و شخصيتهاى دينى، جرم تلقى ميشود. اخيرا هم عده اى پيدا شده اند و از آزادى بى قيد و شرط بيان سخن ميگويند، غافل از اينكه چنين آزادى اساسا نميتواند در جوامع متمدن امكان بروز پيدا كند، مگر آنكه به جنگل پناه بريم و قانون جنگل را پذيرا شويم.بدبختى در اين است كه لومپنيسم حاكميت خودش را در ميان مخالفانش انعكاس ميدهد و گفتمان مخالفين، بخصوص كسانيكه در همين چند سال اخير تن به مهاجرت داده اند، روزبروز به گفتمان حاكميت نزديكتر ميشود. ان دسته از روشنفكرانى هم كه از سالها پيش در غرب خانه گرفته اند، با دست افشانى از اين رويداد استقبال ميكنند و گمان ميبرند كه اين هتاكان تازه از راه رسيده نماينده مردم ايران هستند. سكولارهاى ايرانى خارج از كشور هيچ شناختى از جامعه ايران ندارند و همانند نيروهاى سياسى برانداز، در چنبره توهمات خود، توهينهاى صورت گرفته را ً تابو شكنى ً قلمداد ميكنند.البته نقش نيروهاى امنيتى را در داغ كردن اين موضوع نبايد از نظر دور داشت كه براى پاشيدن تخم نفاق در ميان ايرانيان خارج از كشور، به هر حربه اى دست ميزنند و از توهين به پيامبر نيز هيچ ابائى ندارند. بنظر ميرسد كه ما حتى در خارج از ايران و در جوامع دموكراتيك، نتوانسته ايم درك درستى از دموكراسى و رفتار دموكراتيك بدست اوريم. حركتهاى صورت گرفته اخير زنگ خطرى است كه بايد انرا جدى گرفت. بيم آن دارم كه اين جماعت خارج نشين در فرداى آزادى ايران از بلاى استبداد، خود بلائى شود براى استقرار جامعه اى آزاد.